سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
اگه...........

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
آمار زمین

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
مادر

اس ام اس

 یکی میمیره.

شب اول قبر فرشته ها میان بالا سرش بهش میگن چی میخوای پسر میگه تشنمه فرشته ها بهش میگن برو لب اون کوه هرچقدر میخوای آب بخور خلاصه میگذرو شب سه و هفت میرسه دوباره فرشته هامیان به پسر میگن چی میخوای پسر میگه دوباره تشنمه فرشته هامیگن برو لب همون کوه هرچقدر میخوای آب بخور دوباره میگذره شب چهلوم میرسه باز هم فرشته ها میان بالا سرش ازش میپرسن چی میخوای بازم میگه آب میخوام دوباره فرشته ها میگن برو لب اون کوه ولی قطره قطره آب بخور پسر میگه چرا قطره قطره فرشته ها در جواب بهش میگن
شب اول خانوادت واست گریه میکردن
شب سه و هفت رفیقات واست گریه میکردن
ولی شب چهلومت فقط مادرته که قطره قطره واست گریه میکنه و بقیه فراموشت کردن.
لایک بسلامتی همه مادرا
تف به این روزگار





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
تنهاترینِ تنها..

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
همــــــه بشـــــرنـــد ؛

اس ام اس

همــــــه بشـــــرنـــد ؛

امــــــا فقــــــط بعضـــــی هـــــا

"انســـــــان" انــــــد ...





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
.........

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
,واقعا سخته

اس ام اس

سخت بود..درد داشت طعم رقیب را چشیدن! اسم تو باید هم ردیف اسم من می آمد..چه شد که همه چیز بهم خورد؟ چه شد که اسمت را تنگ نام دیگری آوردند؟؟ چه شد مال " او" شدی؟ چه شد "من" برایت تمام شدم؟ روز عروسیت آمدم..در لابلای جمعیت پنهان شدم..مرا ندیدی...اما من تو را در کت و شلوار مشکی دامادیت دیدم..چقدر خواستنی شده بودی..روزی مرد رویاهای من بودی! اما حالا..داماد دیگری بودی..!! عروست چقدر به تو میبالید..چقدر خندان دستان سفید و ظریفش را دور گردنت می انداخت و لبخند هایتان چقدر عمیق بود! من زیر مرداد دست های به هم قفل شده و قلبای ملتهب تو و عروست، یخ بستم! برق حلقه ات هنوز هم تن یخی و بهمنی مرا میسوزاند..برق حلقه ی طلایی دست چپت، تمام زندگیم را سوزاند..:"من" را تمام کرد..آرامتر برو مسافر من!! آرامتر گام بردار..بگذار دلم باور کند که دیگر تو مال دیگرانی! بگذار باور کند که فکر کردن به داماد دیگران حرام است! امشب صدای اشک ها و ضجه های من در صدای فنر تخت تو و عروست، گم میشود..امشب تو به حجله گاه معشوقت میروی و من دلم را به قربانگاه میبرم تا از یادش ببرم عاشق که بود و چه بر سرش آمد!! امشب دلم را جلوی پای تو و عروست، قربانی میکنم! چه بی خیال و سرد از رد نگاه من عبور میکنی و دل به عروست میبندی! روزگاری قرار بود من در لباس سپید عروسی کنارت قدم بزنم! راه بروم و از چشمان زیبای تو سیراب شوم! حق من بودی..سهم من بودی..رسمش نبود قسمت دیگری شوی..امشب همزمان با صدای قدم های تو و رفتنت به حجله گاه معشوقت، قلب من نیز این دنیا را وداع میگوید..صدای ناله هایم در صدای هلهله ی زنان گم میشود..هنگامیکه با لبخند از عروست بوسه میگیری، اندکی چشم بچرخان و تن لرزان و اشک های یخ بسته ی مرا در گوشه ی تاریک ذهنت ببین! قسم میخوردی داماد شبهای تلخ و تاریک من میشوی! قسم ها و عهد و پیمانت کجا رفت داماد دیگران؟؟ خدایا چرا امشب انقدر ساکت و صبور شده ای؟ چرا جهنمت را برپا نمیکنی؟ خدا و انقدر صبوری؟؟!! داماد این بزم، دنیای من بود! همسر لحظه های ناب عاشقیم بود! همین دیشب کنارم بود! نگارم بود!! بهارم بود..امیدم بود..درمانم بود..درون حجله گاهش بوسه باران است..دل بیچاره ی من...!





نویسنده : AM
تاریخ : سه شنبه 93/7/15
یک مَرد با غِیرت اَز نَظر

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : دوشنبه 93/7/14
........

اس ام اس





نویسنده : AM
تاریخ : دوشنبه 93/7/14
« خـــــیــــلـــــی خــــیـــــلــــــــی دوســــتـــتـــــدارم

اس ام اس

دختر، از دوستت دارم گفتنهای هر شب پسره خسته شده بود... یک شب وقتی اس ام اس امد بدون آن که آنرا بازکند موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید! صبح مادرِ پسره به دختره زنگ زد گفت : پــــســــــرم مـــــــــرده ...

دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت ...

پـــســــــره نــوشــتـــه بـــــــود:

تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم درخانه تان لطفا بیاپائین میخوام برای آخرین بار ببینمت ...

« خـــــیــــلـــــی خــــیـــــلــــــــی دوســــتـــتـــــدارم »





نویسنده : AM
تاریخ : دوشنبه 93/7/14
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
 
 
/liuldiv id=