سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
روش ساخت موشک کاغذی خفاشی

روش ساخت موشک کاغذی  خفاشی

 
 
 
برای شروع یک کاغذ سفید A4 را بر روی یک سطح صاف قرار دهید و
 
 موشک کاغذی
 
 سپس دو سمات کاغذ را تا کنید مانند شکل زیر :
 
 موشک کاغذی
 
 
بعد از تا کردن دو سمت کاغذ  باید دو طرف کاغذ را گرفته و به سمت داخل فشار دهید ؛ دقت کنید که در تا زدن اندازه ها رعایت شود.
 
موشک کاغذی
 
 
 
 
 
 
 
موشک کاغذی
 
 بعد گوشه های تا شده را مانند شکل بچرخانید
 
 
 موشک کاغذی
 
 
 موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
 موشک کاغذی
 
 
 موشک کاغذی
 
 
 موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
موشک کاغذی
 
 
 موشک کاغذی




نویسنده : AM
تاریخ : پنج شنبه 90/3/26
روز مادر/زن/دخترمبارک

روز مادر/زن/دختر مبارک

* امروز روز ما دخترا هم هست ها
هرچند به روز مادر و یا روز زن مبارکه ولی دلیل نمیشه تبریک خشک و خالی بهمون نگین

* وای من االان خیلی ناامید شدم. تا این ساعت که الان ?:?? دقیقه صبح روز زن هست، هنوز هیشکی بهم تبریک نگفته حتی در حد اس ام اس و آفلاین و ایمیل! این یعنی چی؟ حتی همکارامونم به روز خودشون نیاوردن تو سرویسم که البته من خواب بودم. تا رسیدیم سمیه منو بیدار کرد. نفهمیدم کسی بهم تبریک گفت یا نه؟ :دی
بازم صد رحمت به سالهای قبل که بانک پارسیان و چه میدونم بانک سامان ? تا اس ام اس تبلیغاتی می فرستادن و توش یه تبریکی چیزی میگفتن من دلم خوش بود. امسال اس ام اس گرون شده اونام بی وفا شدن

* اگه خواستین هدیه هم بخرین خوب بخرین کار خوبی می کنین من خیلی اشتهام زیاد نیست. فقط یک شاخه گل رز صورتی بخرین و باهاش یه لپتاپ مک بوک ایر رو که جدیدا هوس کردم بفرستین. اگه وسعتون نرسید اشکالی نداره من به یه ??? صورتی ساده هم راضی هستم. مرسی. منتظرم

* الان داشتم مطلب پارسالم رو به مناسبت روز زن/مادر میخوندم این شعر پایینی رو توش دیدم خیلی خوشم اومد. راستش یادم نیست شاعرش کیه و یا منبع شعر کجا بوده اما واقعا زیباست:
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، معمار شوم
آنگاه، تمامی جهان را همچون بامی
بر فراز دستان تو، ستون خواهم کرد
?
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، پزشک شوم
آنگاه، با عطر تو نوشدارویی خواهم ساخت
بر تمام دردهای جهان
و آنگاه به سلامتی شان، با لب های تو
بر گونه های شادی تمام کودکان جهان، بوسه خواهم زد
?
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید
یکروز با چتر گیسوان تو
از آسمان آرزوهایت
پروازی کنم بر آستان زمین
[زمینی که پای تو آنرا نگه داشته است ]
و آنگاه، خواهم دوید تا مرزهای درونت
و در پنهانترین گوشه های جنگل سبز آغوش تو، پنهان خواهم شد
?
اکنون را که نام نهادی فصل کاشت
فردا که من بزرگ شدم، در زمان برداشت
مادرم، به تو قول می دهم
من تو را دوست خواهم داشت…





نویسنده : AM
تاریخ : دوشنبه 90/3/2
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
 
 
/liuldiv id=