یامــــــــــــــــهـــــــد ـــی
حالیا معجزه باران را باور کن...
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین ...و محبت را در روح نسیم....که در این کوچه تنگ با همین دست تهیروز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد...خاک جان یافته است...تو چراسنگ شدی؟؟تو چرا این همه دلتنگ شدی؟؟؟بازکن پنجره را و بهار را باور کن...